نی نی ناز مننی نی ناز من، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

علیسا جان

حرفای مامان با نی نی

1390/11/30 22:54
نویسنده : مامان بهی
499 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگر مامان .مامانی می خوام یه چیزی اول بگم دیشب کلی نوشتم تا میخواستم ارسال

کنم اینترنت قطع شد انقده حرص خوردممممممممم عصبانیمیخوام خلاصه اونارم بنویسم

دیشب باز نگران بودم چون بابی تو راه برگشت بود ولی خدا رو شکر الان که برات می تایپم

بغلرسیده و سر کارشه بعد ظهریم میاد خونمون.دلم واسش یه ذره شده

راستی واسش کادو گرفته بودم

اونم یه کارای کرده فک کنم امروز یه جشن کوچولوهورا

در پیش داریم البته اگه خدا بخواد

 

و بعدشم و بالاخره..................................

 دیروز با مامانی رفتیم استخر خیلی حال داد جات خالی بود جیگر مامان

بعدازظهریم دایی جونت اومد ما (من و مامانی )برد بازار براش خرید کنیم

کلا دیروز خیلی سرم شلوغ بود ولی با این همه دلم مونده بود پیش شوفر جونی

راستی دیروز یه ذره حالم گرفته شد.یه آن فکر کردم اگه خدا نخواد بیای پیشم اون موقع من

چکار باید بکنم وقتی فکرشم می کنم گریه ام میگیره

وای چه حس بدی این حس.خدا نکنه .وای از دست این خاله جونی نی نی وبلاگ

استرسشواسترس به منم منتقل کرد

ایشالله که این طوری نمی شه .خدایا همه رو به آرزو هاشون برسون

الهییییییییی امییییییییییییییییین

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان آرینا موفرفری
27 بهمن 90 11:58
سلام عزیزم.خوشحال می شم به ما سربزنید.
نایسل
27 بهمن 90 14:26
استرس داشته باشیییی حامله نمیشی هاااااااا بهش فکر نکن فقط برو ازمایش های قبل حاملگی رو بده ولنتاین تو و همسرت مبارک چشمتم روشن که همسرت برگشته بوسسسسسسسسسسسسسسس عزیزززز دلم مهربونم مرسییییییییی بهم سر میزنی گلم
فاطمه سادات
27 بهمن 90 18:59
سلام عزیز ان شالله که هرچه زودتر به آرزوتون برسید لینکتون کردم تشریف بیارید اونورا..
مامان الینا
29 بهمن 90 0:15
انشاالله که همیشه در کنار هم بالذت زندگی کنید
نایسل
29 بهمن 90 13:41
سلام آره میدونم ولی چه میشه کرد
سعی میخوام بکنم که آروم باشم

اما سخته

راستی رمزو برات گذاشتم یه بار


مرسی عزیزم ولی عکسا باز نشدن
نایسل
29 بهمن 90 13:41
مرسی بهم سر میزنی ممنون خوشبخت باشین
نرگسی
29 بهمن 90 13:43
سلاممممممممم ..منظورت منم دیگههههههههههه .. از این همه فقط استرس من منتقل شدههههههههههه .. طرز تهیه رو از وبلاگ مامان حناجون ببین دوستممممم...

چشم حتما
دستت ندرده دوستممممممم
آخه من وب تو رو خیلی با احساس دنبال میکنم باللخره تو دو سال بیشتر از من تجربه داری دیگه
نه شوخی کردم فقط به خاطر شمام نبود
مامان آرینا موفرفری
29 بهمن 90 14:38
سلام عزیزم.ممنون که وقت گذاشتید و ما سرزدید.منم لینکتون کردم.
نایسل
29 بهمن 90 17:46
عزیززززز دلم که اینقدر مهربونیییی مرسی
فدات شم
آخه یهو خیلی دلم گرفتتتت دوس دارم الان برم پیش مامانم دستو پاهاشو بببوسم نمیدونم چرا اما الان دلم واسش پر پر میزنه

نمیدونم چرا عکسا باز نمیشه همه همینو میگن من خودم میتونم بببینم دیگران نمیتونن


ای جانم عسیسم شانس ماس دیگه
بابای آروین جان
1 اسفند 90 22:56
دوست خوبمون
سلام
آرزومندیم هرآنچه که از خدا بخواهین به خاطر دل پاک و بزرگتون بهتون ببخشه و کنار همسر عزیزتون لحظه های زیبایی را بیافرینید.
دوست عزیز با یه داستان کوتاه عشقولانه آپم و امیدوارم خنده رو حتی برای لحظه ای،رو لبهاتون شکوفا کنه .موفق باشید.


مرسی بابای آروین جون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علیسا جان می باشد