ماجراهای من وترنمی
سهلام من امروزم اومدممممم .فدات بشه مامان جیگرتو بخورمممم
امروز با مامانم رفتیم خونه ترنم جونی مامان برا نوه گلش یه تاپ دامن خوشش اومد و گرفت
همینطوری بهش یه مناسبت دادیم گفتیم واسه نیم سالگیش گرفتیم با تاخیرررر
حالا عکسارو ببینیم که من با گوشیم گرفتم با تاپ دامن جدیددد
این تاپ دامن تو تن ترنم جونی بغل مامانی جونششش
اینجا می خواستم ازش عکس بگیرم همچین چشاشو بستههه(فلش اذیت کرده چشاشو)
ای قربونش بره عمه ببین تورو خدا چشاشوووو اتیکت لباسم دستشه
اینجا دیگه چشاش عادت کرده به نور فلش
ای جانم عمه فدات شه چه سفید بهش میاااااااادعزیز عمه بهترینهای دنیارو برات آرزو
میکنم .ایششالله همیشه زیر سایهمامان بابات موفق و موید باشیییی
عروس شی عسلکم خوش بخت شی خیلی دوست داره عمه
عسلم من شمارم دوس دارماااااااااا کیسکانماخ نکنی یه موقع
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی