91/01/30
سهلام به نی نی خودم که فعلا پیشه خدا جونیه و جاشم که راحتتتتتتتت توپپپپپپپپپپپ
خوش بحالت عسلکمدلم برات تنگیدهااااااااااااااااااااااااااا.دوستت دارمممممممم
این 2روز که بابات اینجا بود منم نیومدم نت.بابای که دوشنبه ها خودش میومد سه شنبه
هم که بهش یه ماموریت دادن تبریز و اونم دیگه رفت زودی کارشو انجام دادو اومد خونه
اتفاق خاصیم این چن روز نیافتاد به غیر اینکه برادر شوهری که میشه عموی شما از محل
کارش اومده بودددد(عسلم خونواده شوهری کلا تو ژنشون هست که محل کار با محل
زندگیشون خیلی دوره پدر شوهریم همین طورهمسری با دو ونیم ساعت فاصله
برادر شوهری با 5 ساعت فاصله و پدر شوهری با 1 ساعت فاصله )البته بیچارهااااااااااااااااااااااا
عمو جونت هنوز مجرده و خیلی ماهه وبسیار با شخصیت . ایشالله تا تو بیای زن عمو جونتم میاد
عمویی از اونجام بنا سفارش بنده برام یه بندانداز آورده بود که واقعا دستش ندردههههههههه
خیلی به دردم می خوره.امروزم که من خونه مامانم اینام و فردا همسری یا همون بابای میاد.
فردا و پس فردارم نیستم.اگه اتفاق جلبی اوفتاد میام و می تعریفم . از دوستای گلمم به
خاطر لطفشون ممنونممممممم.
خدا جونم به خاطر دادها و ندادهایت شکرررررررررررر.خخخخخخخخخخیلی دوست دارمممم
فک کنم یه ذره ناشکری کردمممممم ببخشید خدا جونیییییییی شکرت به خاطر همه چی
خدایااااااااااااااااااا همسر و خانوادیه همسری وخانواده خودمو در پناه خودت نگه داررررررر