آخرین پست سال 90
اولا سلام به خدا جونی و بعدشم سلام به نی نی خوشمل مامان
دوست جونیام شرمنده از اینکه دیر کردم درسته که خریدام تموم شده بود ولی هنوز خونمونو
نتکونده بودم قرار بود یکی بیاد ٥ شنبه کارای خونمونو بکنه که ٤ شنبه گفت نمی تونم بیام
منم که به امید اون کارام مونده بود داشتم از حرص می ترکیدمبه قول خاله نرگست جنا تف
کردم تو خونم خلاصه ٥ شنبه با مامانم خونه تکونی خیلی خوشمل کردم بعد از ظهریم
همسر جونی اومد واقعا دستش ندرده خیلی کمک کرد بالا خره خونه شد عین دسته گل
بعدشم دو روز از خستگی داشتم میمردم امروزم رفتم خودمو تکوندمرفتم آرایشگاه مو هام رنگ
کردم خیلی خوشمل شدم .راستی بابا اینام کلی واسم خرید کردن دوباره خیلی دستشون
درد نکنه بابت همه ی زحمتاشون.خیلی دوستتون دارمااااااا
حالا بقیه تو ادامه مطلب
الان دارم وسایلهای سفره هفت سین درس می کنم واسه خونمون
بعدشم فردا کلی کار دارم سال نو رو به همه ی دوست جونیا چه اونای که مامان شدن
چه اونای که مثل من مامان نشدن تبریک می گم ایشالله تو این سال جدید همتون به آرزوهای
خوب خوبتون برسین. و این چن روز عید به همتون خوش بگذره ایشالله
راستی اگه خدا بخواد ما روز چهارم عید می خوایم بریم مسافرت امیدوارم خوش بگذره
احتمالا عکساشو میزارم راستی تو لحظه سال تحویل دعا برا مریضا ومسافرا از یاد نره توروخدا
همتونو دوس دارم